سفره ی هفت سین را می چینم . جای یک سین در سفره ام خالی است .
ثانیه ها می گذرند . ماهی های تنگ با نگرانی به من نگاه می کنند . میان در ایستاده ای ، لبخند می زنی با دوسیب قرمز .
( م .نقاش )